← والدینی که تحصیل می کنندبررسی برای 'کلمات کد - تجدید نظر خود را به نوشتن →
من ، خودم و من
ارسال شده در اول اکتبر 2018توسط پت تامسون
nathalie-gouzee-329-unsplash.jpg

شری ترکل در سال 1996 کلمات - چه کسی ماست- را نوشت  . او توضیح داد که چگونه یک شخص و شخصیتهای مختلف آنها در چندین سیستم عامل توزیع می شود. او در مورد تولید و توزیع دانش و دانش توزیع شده صحبت کرد.

روی آن ایده توزیع بگذارید. این فقط برای دیجیتال کاربرد ندارد.

رافائل ساموئل ، مورخ انگلیس ، یکی از کتابهای خود را با توصیف کلی از کسانی که در کارهایی که به او به عنوان نویسنده نسبت داده شده بود ، شروع کرد - به ویژه کتابداران و بایگانی کنندگان که محافظت دقیق ، طبقه بندی و مباشرت آنها را انجام داده است. . او توانست به طور رسمی تعداد بسیار کمی از این افراد را بشناسد ، زیرا آنها واقعاً برای او شناخته نمی شدند. او نتوانست نام آنها را بگذارد ، اگرچه می توانست برخی از مؤسسات آنها را نامگذاری کند. ساموئل و همچنین کتابداران و بایگانی کنندگان ، اذعان کردند: گفتگوهای بی شماری که در تفکر وی نقش داشته است ، خدمات منشی مختلفی که وی ترسیم کرده است و کارهایی که در دانشگاه و اتحادیه وی انجام شده است و شرایطی را ایجاد می کند که در آن توانست. کار

ساموئل می خواست نظر خود را در مورد نویسندگی بیان کند. همیشه بیشتر از یک است هیچ یک از ما به تنهایی نمی نویسد. ما همیشه بخشی از یک سیستم نویسندگی توزیع شده هستیم. این سیستم از لحاظ جغرافیایی گسترش یافته است ، و اکنون نیز اتفاق می افتد ، بلکه در گذشته نیز اتفاق افتاده است.

با این حال ، به ویژه در هنر ، علوم انسانی و علوم اجتماعی ، مفهوم مؤلفیت مجرد حاکم است ، و به دنبال آن نویسندگی اول. کسی که در درجه اول در تیم ها مانند نویسنده علمی نوشته و هرگز به عنوان نویسنده اول ننوشته است ، ممکن است توسط تابلوهای انتخاب و ترویج هنر ، علوم انسانی و علوم اجتماعی مورد سوء ظن قرار گیرد. چه نقشی در تیم داشتند؟ مطمئناً اگر آنها یک متفکر پیشرو بودند ، خودشان می نوشتند؟ آنها را به عنوان اولین در برابر برابر دیده می شود؟ اگر ما آنها را تعیین و ارتقاء دهیم ، آیا آنها واقعاً به کار مشغول هستند؟

من همچنین وقتی داوطلبها را بررسی می کنم ، اغلب مورد توجه نیازمندی های آکادمی قرار می گیرم. افرادی که متقاضی پروژه هایی هستند که در آن مجبور به همکاری مشترک هستند ، معمولاً خود را به عنوان رنجرهای تنهایی ستاره معرفی می کنند. آنها ظاهراً تحقیقات برجسته ای را انجام داده اند که عمدتاً بدون کمک بوده اند. آنها استنادهای چشمگیر و اشکال مختلفی از رتبه بندی ها و جوایز ستاره کسب کرده اند و همه آنها را در تنهایی کسب کرده اند - حتی وقتی لیست های انتشار و تحقیقات آنها ، آنها را به عنوان بخش هایی از تیم ها و گاه به عنوان نویسندگان دوم ، سوم و غیره نشان می دهد.

بله کاملاً می دانم که این جعل نویسنده / محقق فردگرایانه تقصیر افرادی نیست که مناقصه ها را می نویسند - انتظار می رود که آنها اینگونه بنویسند. رهبر برجسته و انفرادی برجسته همان چیزی است که برای بدست آوردن از طریق حلقه های نهادی و پول درآوردن ، دریافت اعتبار و دریافت شغل لازم است.

اما است عجیب و غریب است، نه؟ از یک طرف ، یک پیشنهاد تحقیقاتی در مورد پتانسیل جمعی آن و محقق اصلی در مورد کار تیم و توانایی مدیریت آنها مورد داوری قرار می گیرد. از طرف دیگر ، هر یک از اعضای تیم باید خود را از طریق روایتی کاملاً فردگرا ارائه دهند. بعضی اوقات انتظار می رود که متقاضیان اعطای کمک مالی بسیار بزرگ نشان دهند که اعضای تیم سابقه همکاری با یکدیگر را دارند ، که این یک پیکربندی جدید نیست که برای یک تماس خاص جمع شده است. اما حتی در این صورت ، CV ها نیز وجود دارند. تمام آن داستان های فردی که تنها و تنها نویسنده آنها را برجسته می کند.

و در آن مناقصه ها ، کار ناخوشایند تکنسین ها ، کتابداران ، بایگانی کنندگان ، کارمندان موسسات و مواردی از این دست ، هرگز مورد بررسی قرار نمی گیرند. مربیان مختلف ، داوران داخلی و کارمندان حمایتی که این پیشنهاد را امکان پذیر کرده اند نامرئی هستند. حساسیت ساموئل و ترکل در مورد ماهیت توزیع شده کار دانشگاهی - و محدودیتها و چارچوبهای اجتماعی و نهادی آن- به ندرت دیده می شود.

برخی از مردم در مقابل این فرهنگ من موضع گیری کرده اند. به مجموعه های مختلفی بنویسید که به عنوان The Collective ، گروه ، کارگاه (1) ، و نویسندگانی که به عنوان یک هویت مفرد فرض شده (2) نوشته و نوشته شده اند ، فکر کنید. اما این مثالها از نظر تعداد نسبتاً کمی هستند و بیشتر کسانی که فکر می کنم متعلق به زمان دیگری است. زمان کار ، افزایش حقوق ، ارتقاء ، گرفتن قرارداد کتاب ، گرفتن بودجه تحقیقاتی اهمیت کمتری داشت و گلو کمتری کاهش می یافت.

نمی دانم چه چیزی ممکن است باعث شود تا فرقه فردگرایی بی رحمانه آکادمیک به رسمیت شناخته شود تا ارتباطات ، هماهنگی ها و گفتگوهایی که کار ما را ممکن می سازد ، تضعیف شود. ارائه سیستم های توزیع شده از دانش و دانش در مورد آنها.

اگر من مسئول بودم اگر من مسئول بودم ، بهشت ​​به ما کمک می کند. اما ، اگر من بودم خوب ، من فکر می کنم من دوباره در مورد آن CV های انفرادی ، سوابق پیگیری پیشنهادات و صفحات اصلی دانشگاه دوباره فکر می کنم .

(1) به عنوان مثال کارگاه تاریخ و کار مرکز پژوهش های فرهنگی معاصر بیرمنگام را ببینید

(2) به عنوان مثال JK Gibson-Graham جغرافیدان فمینیستی / JK مراجعه کنید


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها